فهرست مطالب
Toggleطلاق چیست؟
طلاق یکی از راه های تمام کردن زندگی مشترک است و به معنی جدا شدن زن و شوهر از یکدیگر می باشد، زمانی که زن و شوهر به دلیل اختلافات خانوادگی یا شخصی یا ناسازگاری از سوی یکی از آنها و غیره دیگر قادر به ادامه زندگی مشترک نباشند درخواست طلاق از دادگاه را می دهند که در این صورت حقوق و تکالیفی که قبلا زن و شوهر برعهده داشتند از بین خواهد رفت.طلاق در قانون یکی از حقوق مرد است که با اراده یک طرفه مرد و از جانب او پذیرفته می شود همچنین زن هم در صورت بودن شرایط مختلفی که در این مقاله میاید می تواند از دادگاه درخواست طلاق نماید. طلاق دارای انواع مختلفی می باشد.
انواع طلاق در قانون مدنی ایران:
طلاق به دو دسته تقسیم می شود.
1-طلاق بائن
2-طلاق رجعی
در طلاق بائن برای شوهر حق رجوع و بازگشت مجدد به همسر خود وجود ندارد و رابطه ازدواج به طور کامل قطع می شود.
اما در طلاق رجعی برعکس طلاق بائن شوهر می تواند در ایام عده رجعیه به همسر خود رجوع کند و بدون اینکه دوباره با همدیگر ازدواج کنند به زندگی زناشویی برگردند، در طلاق رجعی، رجوع کردن و بازگشت مرد به زن یک عمل حقوقی یک طرفه است و فقط از سوی شوهر اتفاق می افتد.یعنی فقط شوهر می تواند به زن خود برگردد و از طلاق رجعی منصرف شود.
طبق قانون مرد میتواند هر وقت بخواهد زن خود را طلاق بدهد،یعنی قانون اختیار طلاق را به شوهر داده است. البته مواردی که زن هم میتواند با استفاده از آنها اقدام به طلاق کند در قانون آمده است،که با داشتن این موارد می تواند از دادگاه درخواست طلاق کند .
همچنین در صورتی که زن در زندگی در عُسروحَرَج (در سختی غیر قابل تحمل) باشد می تواند از دادگاه تقاضای طلاق کند که اگر این مورد در محکمه ثابت شود دادگاه می تواند مرد را اجبار به طلاق کند و در صورتی که اجبار مرد امکان پذیر نباشد ، زن با حکم دادگاه طلاق خود را ثبت می کند.
برخی از موارد عسر و حرج(سختی و مشقت زندگی) زن که توسط دادگاه اثبات می شود:
۱. شوهردر مدت یکسال، حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب بدون عذر موجه زندگی خانوادگی را ترک کند.
۲. اعتیاد شوهر به یکی از انواع مواد مخدّر و یا مصرف مشروبات الکلی که به اساس و پایه زندگی خانوادگی آسیب بزند .
۳. محکومیت قطعی شوهر به حبس پنج سال یا بیشتر.
۴. ضرب و شتم یا هرگونه سوء رفتار از سوی شوهر که با توجه به وضعیت زن قابل تحمل نباشد.
۵. ابتلای شوهر به بیماریهای روانی یا بدنی که قابل درمان نباشد به طوری که ادامه زندگی مشترک برای زن امکان پذیر نباشد.
البته ممکن است موارد دیگری هم رخ دهد که از نظر دادگاه باعث عسر و حرج و سختی و مشقت زن باشد و به همان دلایل حکم طلاق صادر کند.
مصادیق طلاق در قانون مدنی:
قانونگذار در سه مورد طلاق را پذیرفته است؛
الف) ماده ۱۰۲۹ قانون مدنی که در مورد شوهری است که غایب مفقود الاثر شده است.
ب) ماده ۱۱۲۹قانون مدنی که در مورد نپرداختن نفقه و ترک انفاق از سوی شوهر است.
ج) ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی در مورد عسر و حرج و سختی و مشقت زن در ادامه دادن زندگی مشترک و زناشویی است.
الف) طلاق بر اساس مفقودالاثر بودن شوهر :
غایب مفقود الاثر طبق ماده 1011 قانون مدنی شخصی است که از غیبت او مدت زیادی گذشته باشد و از او به هیچ عنوان خبر و اطلاعی نباشد. که برای تحقق غیبت سه شرط لازم است:
1-غایب بودن شخص باید از اقامتگاه قانونی او باشد.
2-مدت نسبتا طولانی وزیادی از غیبت او گذشته باشد.
3-مهم ترین شرط این است که از زنده بودن یا فوت و مرده بودن غایب اطلاعی در دست نباشد، یعنی اصلا مشخص نباشد که فرد زنده است یا خیر.
همچنین ماده ۱۰۱۹ قانون مدنی اجازه صادر کردن حکم فوت فرضی غایب (حکم اینکه فرضا غایب مرده است که از او خبر و اطلاعی نیست) را در بعضی موارد آورده و عنوان شده که از تاریخ آخرین خبری که از زنده بودن او رسیده، مدتی بگذرد که عملا شخص در آن مدت زنده نمیماند. البته این مدت در مورد افراد بر حسب سن و نوع مفقود شدن آنها متفاوت است .
و همچنین طبق ماده ۱۰۲۹ قانون مدنی اگر شخصی چهار سال تمام غایب مفقود الاثر باشد زن او می تواند تقاضای طلاق کند. پس به همسر غایب مفقودالاثر این حق را میدهد تا قبل از صدور حکم فوت فرضی شوهر، درخواست طلاق کند.
ب) خودداری شوهر از دادن نفقه (هزینه های اولیه و متعارف زندگی):
طبق ماده 1129 قانون مدنی در صورت پرداخت نکردن نفقه از سوی شوهر و یا اینکه شوهر حکم دادگاه را در مورد پرداخت نفقه اجرا نکند، زن می تواند برای طلاق به دادگاه مراجعه نماید که در این صورت شوهر به طلاق اجبار می شود. این ماده در مورد هر دو حالت «خودداری ، یعنی نپرداختن اختیاری از سوی شوهر» و «عجز یعنی عدم دارایی برای پرداخت کردن نفقه» آمده است و هر دو مورد را موجب طلاق از سوی زن می داند.
ج) عُسروحَرَج و سختی و مشقت زن:
عسر و حرجی که در این ماده آمده است به معنی سختی شدید و مشقت است.که در زمان مراجعه به دادگاه باید دلیل سختی کشیدن زن مشخص باشد که در این صورت اگر زن بتواند طلاق بگیرد طلاق او از نوع بائن است و شوهر نمی تواند در ایام عده به زن رجوع کند مگر در طلاقی که به خاطر غایب مفقودالاثر باشد. همچنین طبق ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی در صورتی که ادامه زناشویی و زندگی مشترک موجب عسروحرج و سختی کشیدن زن باشد، او می تواند به دادگاه مراجعه و تقاضای طلاق کند که اگر این مورد در دادگاه ثابت بشود دادگاه می تواند شوهر را اجبار به طلاق کند و در صورتی که اجبار شوهر به طلاق امکان پذیر نباشد زن با حکم دادگاه طلاق داده می شود.
نکته مهم این است که طبق قانون عسر و حرج و سختی موضوع این ماده یعنی؛ به وجود آمدن وضعیتی که ادامه زندگی برای زن با مشقّت و سختی شدید همراه باشد و تحمل آن برای زن مشکل باشد ، موارد بسیار زیادی را در بر می گیرد که به چند مورد آن در بالا اشاره شد.
بطور مثال در یک رای صادر شده از دیوان عالی کشور چنین عنوان گردیده است: در صورت عدم رابطه جنسی و باکره بودن زوجه (خانم) در مدت زمان طولانی پس از ازدواج، عسر و حرج زوجه امری مسلم می باشد.
مراحل طلاق:
1- برای ارایه دادخواست طلاق یا باید به یکی از دفاتر خدمات قضایی مراجعه کرد و یا به یک وکیل دادگستری ، وکالت اعطا نمود تا وکیل دادخواست لازم را ثبت نماید.
2-در دادخواست طلاق باید مشخصات طرف مقابل و اقامتگاه او آمده باشد و خواسته و بهای آن و تعهدات و جهات آن تعیین شود.
3-در دادخواست طلاق باید درخواست خواهان مشخص باشد و تمبر ابطال شود.
طلاق از سوی اشخاص به سه نوع تقسیم می شود:
1-طلاق از سوی مرد
2-طلاق از سوی زن
3-طلاق توافقی
الف) طلاق از سوی مرد:
طبق قانون اختیار طلاق با مرد است و هر زمان که اراده کند می تواند بدون هیچ دلیلی درخواست طلاق را به دادگاه بدهد و راضی نبودن زن مانع رای طلاق نمی شود، اما حقوق مالی زن از بین نمی رود و بر عهده مرد باقی می ماند و هر دلیلی هم برای طلاق داشته باشد باید مهریه ، اجرت المثل ایام زوجیت ، نفقه سابق ، و حتی نِحله را به زن پرداخت کند. همچنین زن می تواند از قاعده تنصیف دارایی استفاده کند و نصف اموالی را که شوهر در ایام زندگی مشترک بدست آورده را بنام خود کند. پس از دادخواست طلاق از سوی شوهر؛ دادگاه رای عدم امکان سازش صادر می کند که در این صورت مرد سه ماه فرصت دارد تا با آن رای به دفتر اسناد رسمی مراجعه کند و رای طلاق را ثبت کند در غیر این صورت دیگر رای صادره اعتباری ندارد.
طلاق از سوی مرد فقط در عقد دائم است و در عقد موقت یا همان صیغه طلاق از سوی شوهر پذیرفته نمی شود.
درواقع در صیغه طلاقی وجود ندارد و شوهر یا باید مدت را به زن ببخشد و یا منتظر بماند مدت باقی مانده تمام شود که در هر دو صورت نیازی به تایید دادگاه نیست.
پرونده طلاق چه از سوی مرد باشد و چه از سوی زن در صورتی که در آن اعتراضی رخ بدهد، دارای سه مرحله است:
1-دادگاه بدوی
2-دادگاه تجدیدنظر
3-دیوان عالی کشور
که با اعتراض هر یک از طرفین یعنی زن یا شوهر به مرحله بعدی می رود،حتی اگر اعتراض او بدون دلیل موجه باشد دادگاه بالاتر موظف به رسیدگی است.
نوع طلاقی که مرد درخواست می دهد طلاق رجعی است.طلاق رجعی یعنی اینکه مرد در مدت سه ماه عده می تواند به همسر خود رجوع کند و برگردد که در این صورت طلاق از بین می رود.مگر اینکه زن دوشیزه و باکره باشد که در این صورت طلاق از نوع بائن است و امکان رجوع وجود ندارد.
مهریه زن در طلاق از سوی مرد:
در هیچ فرضی حتی اگر درخواست طلاق دلیل موجه داشته باشد و زن بهر دلیلی در دادگاه حاضر نشده و از حق خود از جمله مهریه دفاع ننماید و حتی در فرض اینکه رای طلاق غیابی صادر شده باشد ، مهریه زن از بین نمی رود.فقط اگر بین زن و شوهر نزدیکی رخ نداده باشد و زن باکره و دوشیزه باشد در هنگام طلاق مهریه خانم نصف می شود.
همچنین اگر مهریه از نوع عندالاستطاعه باشد پرداخت آن زمانی امکان دارد که مرد توانایی مالی برای پرداخت را داشته باشد. اما اگر از نوع عندالمطالبه باشد به محض درخواست زن مرد ملزم به پرداخت خواهدبود و اگر مرد توان پرداخت یکجا را نداشته باشد ، پس از قطعیت حکم طلاق ، دادخواست اعسار از پرداخت مهریه را تقدیم دادگاه صادرکننده رای کند.
تنصیف دارایی در طلاق از سوی مرد:
اگر مردی شرط تنصیف دارایی مندرج در عقدنامه را امضا کند،علاوه بر مهریه در هنگام طلاق به درخواست مرد باید تا نصف اموال و دارایی را که در زمان زناشویی به دست آورده یا معادل ریالی آن را به زن پرداخت کند.
ب) طلاق از سوی زن:
در صورتی که زن درخواست طلاق دهد باید با همراه داشتن سند ازدواج یا رونوشت آن،شناسنامه و کارت ملی به دفترخدمات قضایی یا به وکیل پایه یک دادگستری مراجعه کند و دادخواست طلاق از سوی زن را ثبت کند.
که در این صورت دادگاه رسیدگی کننده می تواند دادگاه محل سکونت زن یا مرد باشد.
به نظر برای طلاق از سوی زن چهار راه وجود دارد:
1-طلاق توافقی رخ دهد 2-طلاق با داشتن وکالت در طلاق. 3-طلاق با اثبات یکی از شرط های 12گانه ای باشد که در سند ازدواج به صورت چاپی آمده باشد که زن می تواند وکیلِ در طلاق از سوی همسر خود ، همراه با قبول بذل باشد. 4- اثبات عسروحرج و سختی و مشقت زن که با استناد به ماده 1130 قانون مدنی می باشد.
عمده ترین مواردی که زن با آن موارد دارای عسروحرج است از جمله:اعتیاد داشتن شوهر،پرداخت نکردن نفقه از سوی مرد حداقل به مدت شش ماه،مریضی سخت شوهر که معمولا درمانی ندارد،مریضی های جنسی و مقاربتی،ترک زندگی از سوی مرد،توانا نبودن مرد برای آوردن فرزند،ازدواج دوباره مرد بدون رضایت زن، محکومیت مرد به زندان بیش از پنج سال یا ارتکاب جرمی که برخلاف شان زن باشد، رفتار نادرست مرد با زن مانند ضرب و جرح و زدن زن ، تهیه نکردن منزل، خیانت کردن و داشتن رابطه نامشروع مرد، کراهت شدید زن به طوریی که نتواند مرد را تحمل کند، رها کردن زندگی از سوی مرد، نداشتن رابطه جنسی برای مدت غیرمتعارف یا طولانی، مشکلات زناشویی از سوی مرد و…
شرایط طلاق به درخواست زن باکره و دوشیزه:
در طلاق برخلاف عقد، زن نیازی به اجازه پدر یا جدپدری ندارد.
مهریه زن باکره و دوشیزه در هنگام طلاق نصف می شود.
طلاق از طرف زن و حضانت فرزند مشترک:
اگر زن و مرد ضمن طلاق توافقی یا یک طرفه برای حضانت فرزند مشترکشان با هم توافق کنند مطابق همان توافق عمل می شود و اگر توافق نداشته باشند حضانت فرزند طبق قانون است.
طبق قانون نگهداری اطفال ، هم حق و هم تکلیف پدر و مادر است و اگر هر یک از آنها از تکلیف حضانت خودداری کند یا کوتاهی کند مطابق قاانون حمایت خانواده برای آنها ضمانت اجرای کیفری درنظر گرفته می شود.
طبق قانون حضانت فرزند تا پایان 7 سالگی با مادر و پس از آن تا پایان سن بلوغ با پدر است.
بعد از هفت سالگی در صورت پیش آمدن اختلاف بین پدر و مادر حضانت طفل با تشخیص دادگاه است.
استرداد جهیزیه در طلاق از سوی زن:
زن باید برای مطالبه و استرداد جهیزیه خود دادخواست جداگانه بدهد و دادگاهی که به طلاق آنها رسیدگی می کند وظیفه ای بر تعیین تکلیف جهیزیه زن ندارد. اما اگر مرد مخالفتی با طلاق نداشته باشد ممکن است قاضی اقدام به تنظیم گزارش اصلاحی کند و تکلیف جهیزیه را در آن مشخص کند.
اجرت المثل در طلاق از سوی زن:
در طلاق به تقاضای زن دادگاه در مورد اجرت المثل اظهار نظری نمی کند چونکه اجرت المثل خواسته مستقل و جداگانه ای است و باید در دادخواست مستقل خواسته شود.و تنها زمانی می توان به هر دو باهم رسیدگی کرد که طلاق به درخواست زن باشد و در دادگاه با موافقت مرد به طلاق توافقی تبدیل شود که در این صورت قاضی با صدور گزارش اصلاحی نسبت به آن مورد هم اظهار نظر می کند .
ج) طلاق توافقی:
در طلاق توافقی زن و مرد به هر دلیلی به این تفاهم و نتیجه رسیده اند که از یکدیگر جدا شوند. در طلاق توافقی هر توافقی که بین آنها باشد مورد قبول دادگاه قرار میگیرد. (از جمله مورد توافقاتی که دو طرف می توانند انجام دهند مواردی همچون مهریه، نفقه، جهیزیه، حضانت و ملاقات فرزند و غیره است که در رای دادگاه به آن موارد هم اشاره می شود.
مدارک لازم جهت ثبت طلاق توافقی:
1-کارت ملی زن و شوهر
2-شناسنامه زن و شوهر
3-اصل سند ازدواج یا رونوشت سند ازدواج
در صورتی که اصل سند ازدواج مفقود و گم شده باشد و در دسترس نباشد باید رونوشت آن را از دفترخانه ای که عقد در آن انجام شده دریافت کنند.
مراحل طلاق توافقی:
1-ثبت دادخواست طلاق به صورت توافقی از سوی زن و مرد
2-شرکت در جلسات طلاق توافقی
3-تعیین داور از طرف زن و مرد یا انجام جلسات مشاوره برای تعیین علت طلاق و ارایه گواهی داور و مشاور.
4-انجام آزمایش بارداری و داشتن گواهی عدم بارداری برای صدور رای
5-داشتن گواهی عدم سازش و مراجعه به دفاتر اسناد رسمی طلاق و ثبت طلاق
مشاوره در طلاق توافقی:
شرکت در جلسات مشاوره برای زن و مرد اجباری است و زن و شوهری که درخواست طلاق توافقی دارند باید در سامانه تصمیم ثبت نام کرده و در این جلسات مشاوره شرکت کنند.
در این جلسات به صورت یک به یک از زن و شوهر تست های روانشناسی گرفته می شود و دلیل جدایی و طلاق را از آنها سوال میکنند،این جلسات معمولا بین 4 تا 6 جلسه می باشد که در نهایت پس از اینکه برای آنها مورد قبول قرار گرفت که امکان ادامه زندگی وجود ندارد رای عدم امکان سازش صادر می نمایند.
وکالت در طلاق یا حق طلاق:
وکالت در طلاق از حقوق مرد است ولی او می تواند در ضمن عقد و یا پس از آن در دفترخانه اسناد رسمی این حق را به زن هم بدهد،تا به جای او بتوانند وکیل گرفته تا در مراحل اداری طلاق حاضر شوند.
حق طلاق برای اینکه دارای اعتبار کافی باشد باید پنج شرط در آن رعایت شود:
1-به صورت بلاعزل باشد
2-نامحدود و بدون تاریخ باشد
3-حق توکیل به غیر را داشته باشد تا زن بتواند وکیل بگیرد
4-حق اسقاط تجدیدنظرخواهی و فرجام خواهی را داشته باشد تا زن بتواند بعد از صدور حکم طلاق به دفترخانه برود و صیغه طلاق انجام شود.
5-قبول بذل در وکالت در طلاق آمده باشد تا زن بتواند به جای مرد قبول بذل کند.
مهلت اجرای حکم طلاق به صورت توافقی:
طبق قانون مدت اعتبار حکم طلاق شش ماه از تاریخ ابلاغ رای فرجام خواهی یا انقضای مهلت فرجام خواهی است و مدت اعتبار گواهی عدم امکان سازش سه ماه از تاریخ صدور آن است.
در صورتی که مرد برای ثبت طلاق در دفترخانه حاضر نشود صیغه طلاق جاری و ثبت می شود و سپس به زوج ابلاغ می شود.
مهلت عدول از طلاق توافقی:
چنانچه زن و مرد با توافق همدیگر دادخواست طلاق توافقی را ثبت کرده باشند، تا زمانی که دادنامه بدوی به قطعیت نرسیده باشد، عدول از توافق صورت گرفته از طرف هر یک ازآنها مانع قانونی ندارد و صحیح است و به آن ترتیب اثر داده می شود. پس زن و مرد هنگام رسیدگی می توانند از دادخواست طلاق توافقی عدول و برگشت کنند و دادگاه هم باید به آن ترتیب اثر دهد و مورد قبول قرار گیرد.
طلاق خلع:
در این نوع از طلاق زن به شوهر علاقه ای ندارد و به قدری از همسر خود تنفر دارد که دیگر حاضر به ادامه زندگی با او نیست و با بخشیدن مهریه یا مال دیگری از شوهر خود طلاق می گیرد.که در میان مردم به ضرب المثل ( مهرم حلال،جونم آزاد ) معروف است،این نوع طلاق از نوع طلاق بائن است که در آن مرد نمی تواند به زن برگردد و رجوع کند.البته در زمان عده یعنی در سه ماهه اول طلاق زن می تواند از بخشش مهریه یا مالی که به شوهر داده است منصرف و پشیمان شود که به آن ( رجوع به مابذل ) می گویند که در این صورت طلاق بائن به طلاق رجعی تبدیل شده و شوهر می تواند در این صورت در زمان عده بدون عقد مجدد با همسر خود به زندگی زناشویی برگردد. طلاق مبارات: مبارات در لغت به معنی بیزار شدن از همدیگر می باشد و زمانی که زن و شوهر از یکدیگر متنفر شوند این نوع طلاق که به نوعی طلاق توافقی و دو طرفه است رخ می دهد .
طلاق مبارات
برعکس طلاق خلع است چرا که در طلاق خلع فقط زن از شوهر تنفر دارد اما در طلاق مبارات هر دو نفر از یکدگیر بیزار هستند و بخاطر همین عوضی که از سوی زن پرداخت می شود نمی تواند از مقدار مهریه او بیشتر باشد. این نوع از طلاق از نوع طلاق بائن بوده و دیگر شوهر نمی تواند در صورت پشیمانی به همسر خود رجوع کرده و برگردد.در طلاق مبارات باید در خصوص تمام موضوعات از جمله حضانت فرزند،نفقه،جهیزیه و غیره توافق شود.